جدول جو
جدول جو

معنی شهر زرین - جستجوی لغت در جدول جو

شهر زرین
(شَ رِ زَرْ ری)
شهری بوده است از عمارات حضرت سلیمان. (آنندراج) :
سوارش در نظر از قصر ایوان
بود چون شهر زرین سلیمان.
استرآبادی (از آنندراج).
گر چنین زآن برگ گل زرین گیا خواهد دمید
خانه آیینه را هم شهر زرین میکند.
حاجی سابق (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چتر زرین
تصویر چتر زرین
کنایه از آفتاب، چتر زر، طاووس مشرق خرام، چراغ سحر، چراغ روز، خایه زرّین، گیتی پرور، چتر روز، طاووس فلک، طاووس آتش پر، سپر آتشین، چتر نور، طاس زر، اسطرلاب چهارم، طرف دار انجم، غزاله، خایه زر
فرهنگ فارسی عمید
(پَ شَ / شِ یِ زَرْ ری)
شرارۀ آتش را گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(چَ رِ زَرْ ری)
بمعنی چتر روز است که کنایه از آفتاب باشد. (برهان) کنایه از آفتاب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). چتر روز. (آنندراج). آفتاب. (ناظم الاطباء). برای آفتاب استعمال کنند. چتر زر. (فرهنگ نظام). چتر سحر. (ناظم الاطباء) :
چتر زرین چون هوا بگرفت گوئی بر فلک
عکس شمشیر شه خسرونشان افشانده اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خِ زَرْ ری)
کنایه از قلم زردرنگ نویسندگی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ زَرْ ری)
دهی است از دهستان دالوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد. واقع در 10هزارگزی شمال باختری زاغه و 6هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خرم آباد به بروجرد با 240 تن سکنه راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ دالوند هستند و زمستان به قشلاق میروند. مزرعۀ کمرکبود جزو این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ زَ)
این کلمه در این بیت خاقانی آمده است:
شهر زر و تخت طاقدیس خسان را
باز مرا جفت کین نوای صفاهان.
و بقرینۀ تخت طاقدیس و کین نوای صفاهان که همه اسامی الحان مختلفۀ موسیقی است باید آن نیز نام لحنی از موسیقی باشد ولی در فرهنگهای معموله عجالتاًنیافتم. (یادداشتهای قزوینی ج 5 ص 232)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشه زرین
تصویر پشه زرین
شراره آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهر نشین
تصویر شهر نشین
مقابل ده نشین، متمدن، مدنی
فرهنگ لغت هوشیار
کوهی به ارتفاع ۲۹۷۰متر در کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع لنگای منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی